ژوزف استالین ، خون آشام شوروي (4)
ژوزف استالین ، خون آشام شوروي (4)
ژوزف استالین ، خون آشام شوروي (4)
تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
دو نمونه از سنگدلي استالين :
او درآن روز میگفت: خوشبخت ترین دختر جهان است.
در آرشیو کرملین او با چهرهای پر از شعف درحال بوسیدن رفیق استالین است. درحالی که دسته گلی به او میدهد. نام او گلیا مارکیزوف است که درهفتم ژانویه 1936 هفت ساله بود.
گلیا دختر کوچک «آردان مارکیزوف» دبیر دوم حزب کمونیست یکی از جمهوریهای شوروی به نام مغولستان بود.
به مناسبت دادههای انقلاب در جمهوریهای شوروی ماکیزوف و همسرش دومنیکا که دانشجوی پزشکی بود به کرملین دعوت شده بودند. گلیا حکایت میکند که او و پدر و مادرش به همراه هنرمندان و موسیقیدانان مغولستان در ضیافت کرملین حضور داشتند. در وسط نطق یک نفر از اهالی کلخوز، من سخت به هیجان آمدم و درحالی که دسته گلی پشت خود پنهان کرده بودم بلند شده و فریاد زدم: من میخواهم پدر استالین را ببینم.
استالین لبخندی زد و مرا فرا خواند و روی میز نشاند. وقتی دسته گل را به او دادم مرا بغل کرد و تبسمی از خوشحالی بر لبان او نقش بست. جشن که پایان گرفت استالین دو هدیه به من داد ساعتی طلا در جعبه زیبای قرمز و یک گرامافون برقی. فردای آن روز عکس من و استالین در همه روزنامههای سراسر شوروی چاپ شد و زینت بخش همه مغازهها شد. صدها هزار عکس من و استالین چاپ و در سراسر شوروی توزیع شد. به هر جا که میرفتم از خوشحالی فریاد میزدم این عکس من و پدر استالین است. دستگاه عظیم تبلیغاتی این عکس را نمایانگر توجه عمیق استالین به بهبود زندگی میلیونها کودک در شوروی میدانست.
یک سال بعد در پانزدهم دسامبر 1937 تصفیه حزبی شامل مغولستان شد. گلیا حکایت میکند که با خبر شد پدرش را بازداشت کردهاند و به سیبری تبعید کرده اند. دومنیکا مادرم به سازمان امنیت شوروی مراجعه کرد به او گفته شد: مارکیزوف به ده سال تبعید در سیبری محکوم شده بدون آنکه بتوان با او مکاتبه کرد. پس از مدتی دریافتم که او به قتل رسیده.
مادرم مجددا به پلیس مخفی مراجعه و شکایت کرد که باید دریابد که گناه او چه بوده است. اما درسال 1940 دریافتم که مادرم را به یک تیمارستان فرستاده بودند و درآن جا او را سر بریده اند. مقامهای رسمیاعلام کردند که او خودکشی کرده است.
گلیا میافزاید: درسال 1996 آرشیوگ –ژ- ب( پلیس مخفی شوروی) را بررسی کردم تا به حقیقت پی ببرم. در یک پرونده هشتصد صفحه ای نامهیی دیدم از رییس پلیس مخفی ترکمنستان که با یک تبعیدی چه باید بکنیم او هنوز عکس استالین و دخترش را نزد خود نگه داشته است و به آن مباهات میکند؟
پاسخ فوری آمد. «سر به نیستش کنید» گلیا در پایان حکایت غم انگیز خود میافزاید: وقتی به یاد میآورم که درسال 1953 به هنگام مرگ استالین من زار زار گریستم و هفده سال پیش در بغل او نشان محبت پدرانه استالین به کودکان شوروی بودم اما درواقع او قاتلی بود که کودکی مرا نابود کرد، تاثر همه وجودم را فرا میگیرد.
قتل عام کاتین در جنگل نفرین شده استالین
سال۱۹۴۰ میلادی نیروهای شوروی سابق ۱۸هزار نظامی فرمانده ارتش، ۲۳۰هزار سرباز و ۱۲هزار نیروی پلیس لهستان را دستگیر کردند. تمامی نظامیان درجه دار به فرمان استالین به اردوگاهی مجزا انتقال داده شدند که ۱۱هزار نفر آنها با شلیک گلوله به پشت گردن کشته شده و در گورهای دسته جمعی در جنگلی نزدیک منطقهای به نام کاتین، واقع در شمال روسیه دفن شدند.
آلمانها سال۱۹۴۳ این گورها را پیدا کردند ولی روسها با متهم کردن نازیها، آنها را عامل این قتل عام دانسته و بعد از آن هم تلاش کردند با سکوت اختیار کردن در مورد این فاجعه، شواهد تاریخی موجود بهتدریج به دست فراموشی سپرده شوند.
دروغ ۵۰ ساله
سال ۱۹۸۹متن روی بنا تغییر کرد و در چند جمله کوتاه روسی این بنای یادبود به فرماندهان ارتش لهستان تقدیم شد. ولی هنوز اینکه چه کسی آنها را کشته معلوم و مشخص نبود. در آن دوره زمانی چند سالی از دوران بازسازی گورباچف میگذشت و کمیسیونی متشکل از مورخان روسی و لهستانی در مورد روشن شدن حقایق پنهان در این رابطه مشغول تحقیق بود. سرانجام سال۱۹۹۰ و نیم قرن بعد از تبلیغات دروغین روسها، اعتراف نهایی در این زمینه صورت گرفت. این نازیها نبودند که فاجعه کاتین را رقم زدند بلکه ماموران و پلیس مخفی شوروی سابق زیرنظر استالین مرتکب این قتلعام شده بودند.
این جنایت بزرگ و قتل عام برنامهریزی شده لهستانیها در یک مقطع زمانی یک ماه و نیمه که البته فقط در جنگلهای کاتین رخ نداده بود، با قصد و غرض قبلی و با هدف به اشتباه انداختن افکار عمومی صورت گرفته بود. تفنگهایی که در آن سری قتلهای زنجیرهای مورد استفاده قرار گرفتند، از نوع Walther Ppk بودند که در واقع ارتش هیتلر به آنها مجهز بود. امروز در مورد فاجعه کاتین شک و تردیدی وجود ندارد. وقتیکه سپتامبر۱۹۳۹ ارتش سرخ وارد لهستان شرقی شد، دهها هزار نظامی را دستگیر کرده و با خود به شوروی سابق برد.
به سربازان لهستانی دستور داده شده بود که هیچگونه مقاومتی از خود نشان ندهند چراکه اتحاد جماهیر شوروی سابق یک کشور متخاصم داخل جنگ محسوب نمیشد.
نظامیان لهستانی دستگیر شده ماههای متوالی زندانی بودند و در مارس۱۹۴۰ به آنها گفته شد که میتوانند به خانه بازگردند. ولی در مورد قتلعام دسته جمعی آنها از قبل تصمیم گرفتهشده بود. در یک نامه به قلم لاورنتی بریا، رئیس پلیس مخفی روسیه مورخ ۵ مارس ۱۹۴۰ به استالین پیشنهاد شده بود تا ۲۲هزار زندانی لهستانی کشته شوند.
این کشتارهای سریالی در فاصله زمانی بین ۳آوریل تا۱۹ می۱۹۴۰ صورت گرفتند. ۶هزار نفر از اردوگاه استازکو، ۴هزار نفر از استاروبیلسک، ۴۵۰۰نفر از کوزیلسک و حدود ۷هزار نفر از مناطق غربی اوکراین و روسیه سفید. تنها ۳۹۵ زندانی از این قتل عام نجات یافتند که به اردوگاه یوخنف منتقل شدند. بعد از کشف گورهای دسته جمعی در سال۱۹۴۳، آلمان نازی از تراژدی کاتین بهعنوان موضوعی تبلیغاتی علیه اتحاد جماهیر شوروی سابق استفاده کرد. آلمانها توانستند بدین طریق اعتبار روسها را نزد افکار عمومی دنیا پایین بیاورند و برای مدتی کوتاه شبح غول کمونیسم را که نابودی زمینهای متعلق به تمدن غربی را در سر داشت، در ذهن مردم جا بیندازند.
نسل کشی یا جنایت جنگی؟
تصور میشود که استالین قصد داشت با این اقدام طبقه متفکر لهستان را بهطور کامل محو و نابود کند و معتقد بود که این عده مقابل ایدئولوژی کمونیسم استالینی سرتعظیم فرود نخواهند آورد یا شاید او در اندیشه یک انتقام شیطانی بود. در میان فرماندهان لهستانی، سربازهایی وجود داشتند که ۲۰سال قبل در دفاع از خاک لهستان مقابل ارتش سرخ شرکت کرده بودند و این خاطرهای نبود که از ذهن استالین به راحتی پاک شود.
رهبر وقت شوروی سابق میخواست با سربه نیست کردن این عده، در حقیقت لهستان را در آن مقطع زمانی و حتی در آینده فلج کند و مردم این سرزمین را از داشتن یک رهبر فرهیخته بینصیب سازد. بدینترتیب قتلعام درجهداران ارتش بهترین راه ممکن برای از بین بردن طبقه حاکم بر اجتماع لهستان بود و به همین خاطر حتی بعد از این فاجعه، خانوادههای قربانیان پراکنده و یا به سیبری و قزاقستان رانده شده و یا به سکوت اختیار کردن مجبور شدند. اعترافهای گورباچف نتوانستند تسکینی برای درد خانوادههای قربانیان لهستانی باشد.
بعد از تحقیقاتی که یک دهه به طول انجامید و چند سال پیش خاتمه یافت، مقصران اصلی این فاجعه شناخته شدند ولی هیچیک از آنها بعد از ۶۵سال دیگر در قید حیات نبودند. درحالیکه در لهستان هنوز مردم از خود سؤال میکنند که آیا این قتل عام نوعی نسلکشی یا جنایت جنگی نبوده؟ اسرار دولتی در روسیه، کماکان صدها سند موثق مربوط به این صفحه سیاه تاریخ را پوشاندهاند. در فاصله سالهای۱۹۹۱ تا۲۰۰۴ قوه قضائیه روسیه تحقیقاتی برای مشخص شدن مقصران اصلی این فاجعه انجام داد ولی در آخرین مرحله بررسی، این تحقیق بدون هیچ دلیل و توجیهی منتفی شد و واژه جنایت جنگی هم برای توصیف این واقعه مورد قبول قرار نگرفت.
ولادیمیر پوتین معتقد است که تنها منطق ممکن برای ارتکاب این قتلعام صرفا اشاعه ترس برای بیدارکردن وحشیانهترین غرایض انسانی و تحریک یک ملت علیه ملتی دیگر و کسب نوعی سرپیچی کورکورانه و احمقانه بوده است.
اظهارات نخستوزیر روسیه در واقع اتهامی به رژیم استالین و محکوم کردن جنایات نازیها مقابل ارتش اتحاد جماهیر شوروی سابق تلقی میشود.
پوتین اصرار زیادی دارد بر این نکته تأکید کند که در کاتین اجساد شهروندان شوروی سابق که در آتش سرکوبگر استالین در دهه۱۹۳۰ میلادی سوختند و سربازان ارتش سرخ که در زمان جنگ جهانی دوم از سوی آلمانها به قتل رسیدند هم آرمیدهاند و این منطقه تنها محل کشتار لهستانیها نبوده است.
سکوت طولانی و دروغهای ۵۰ساله در مورد این فاجعه را نمیتوان نادیده گرفت و این قتل عام را صرفا یکی از رویدادهای وحشیانه جنگ جهانی دوم تلقی کرد. جنایت رخ داده در کاتین فراموش شدنی نیست با اینکه میلیونها نفر در سراسر جهان سالیان سال تصور میکردند که اتحاد جماهیر شوروی سابق و روسیه کمونیسم مظهر برابری و رفاه جمعی و صلح پایدار بوده است.
مرگ استالين
چند روز پيش از مرگ ، در روز 28 فوريه استالين در بلشوي مسكو اپراي درياچه قو را تماشا مي كرد ، اما تا پايان نمايش در تئاتر نماند و از آن پس ديگر در انظار ديده نشد.
ديكتاتور سرخ كه تبليغات كمونيستي به او لقب «پدر كوچك خلق ها» را داده بود ، هنگام مرگ 74 سال داشت.
انتشار خبر مرگ استالين در فرداي 5 مارس در سراسر جهان موجب حيرت ، تاسف ، شادي و موجي از آرامش شد.
مورد دلايل مرگ استالين چندين روايت وجود دارند.
گفته مي شود لاورنتي بريا، رئيس پليس مخفي شوروي كه از جان خود بيمناك شده بود ، استالين را مسموم كرده بود.
در هر حال ، دليل مرگ استالين هرچه بود موجب آسودگي دهها ميليون ها نفر از مردم شوروي و كشورهايي شد كه استالين پس از جنگ جهاني دوم با برقرار كردن رژيم كمونيستي آنها را در پشت پرده آهنين جاي داده بود.
استالینزدایی
خروشچف جنايات استالين را فاش مي كند
سپس نيكيتا خروشچف مدت 4 ساعت يك گزارش محرمانه را براي آنها خواند و به آنها تاكيد كرد ، مطلقا حتي بخش كوچكي از اين گزارش نبايد به خارج درز كند.
خروشچف در مقابل نمايندگان بهت زده سلف خود جوزف استالين را به جنايات وحشتناكي متهم كرد كه همگي حقيقت داشتند.
وي فاش کرد: «کمیسیون ویژهای با مراجعه به اسناد فراوان آرشیوهای سری به این نتیجه رسیده است که افراد بیگناه بیشماری در کشور ما به قتل رسیدهاند. روشن شده است بسیاری از اعضای حزب و دولت که در سالهای ۱۹۳۷ و ۱۹۳۸ دشمن خوانده شدند، هرگز دشمن و خائن و جاسوس نبودند، بلکه کمونیستهای شریف و صادقی بودند. آنها زیر شکنجههای وحشیانه گناهان سنگینی را به گردن گرفتند.» این متن به طور کامل منتشر نشد.
علي رغم تمام تدابير احتياطي شوروي ها ، روزنامه نيويورك تايمز از روز 16 مارس سال 1956 ميلادي بخش هايي از اين گزارش محرمانه را منتشر كرد.
اين گزارش عمدا توسط سيا در اختيار نيويورك تايمز قرارداده شده بود.
با انتشار اين گزارش كمونيست هاي سراسر جهان 3 سال بعد از مرگ استالين با واقعيت خونبار رژيم استاليني آشنا شدند.
به اين ترتيب ، در شب 24 فوريه سال 1956 ميلادي ، نيكيتا خروشچف دبيركل حزب كمونيست اتحادجماهير شوروي گزارش محرمانه اي در مورد جنايات استالين را براي نمايندگان شركت كننده در كنگره بيستم حزب كمونيست شوروي قرائت كرد.
اين عقيده رواج يافت كه استالين آرمان ماركسيسم - لنينيسم را به انحراف كشانده و در مورد مشروعيت رژيم شوروي بذر ترديد افشانده شد.
مردم لهستان و مجارستان تصور كردند ساعت آزادي آنها فرا رسيده است.بنابراين آنها خواستار آزادي و بي طرفي شدند اما از اكتبر سال 1956 ميلادي ، تانك هاي شوروي وارد بوداپست شدند و قيام مردم مجارستان را در يك سركوب خونين درهم شكستند. لهستاني ها نيز به نوبه خود سركوب شدند.
مائوتسه تونگ ، رهبر جمهوري خلق چين ، خروشچف را متهم كرد كه در جهان كمونيست شكاف ايجاد كرده و راه خود را از شوروي جدا كرد.
اختلاف ميان چين و شوروي به اندازه اي بالا گرفت كه 2 كشور به مرز جنگ رسيدند و چندين بار درگيري هاي بزرگ مرزي ميان نيروهاي دو كشور رخ داد.
در ژانویه ۱۹۸۹ روزنامهی رسمی پراودا اطلاع داد که همراه با تحولات شوروی از بیش از ۲۵ هزار نفر که در دوران استالین تیرباران شدهاند، اعاده حیثیت شده است. تنها در همین سال بود که متن سخنرانی خروشچف به طور کامل به چاپ رسید.
نتایج داخلی
شخص استالین در معرض شخصیت زدایی قرار گرفت ،نام وی از کتب درسی حذف شد ،استالینگراد دوباره ولگاگراد نامیده شد و جسد استالین در سال ۱۹۶۱ از کنار مقبره ولادیمیر لنین برداشته شد و در زیر دیوار کرملین بدون هیچ مراسم و تشریفاتی دفن شد ، خروشچف حتی پیشنهاد کرد کمیسیونی برای تحقیق درباره جنایات استالین تشکیل شود و بنای یادبودی برای قربانیان آن ساخته شود.
نتایج خارجی
خلاصه مشخصات استالين
نام کامل: یوسف ویسارینویچ جوگاشویلی
تولد: ۱۸ دسامبر ۱۸۷۸ زادگاه: گوری، گرجستان، امپراتوری روسیه تاریخ مرگ: ۵ مارس ۱۹۵۳ محل مرگ: مسکو
همسران: اکاترینا سوانیدزه ۱۹۰۷-۱۹۰۶، نادژدا آلیلویوا ۱۹۳۲-۱۹۱۹ فرزندان: یاکوف جوگاشویلی، واسیلی، استولانا
دین: آتئیست اطلاعات سیاسی
تاریخ ریاست : ۳ آوریل ۱۹۲۲–۵ مارس ۱۹۵۳ اولين رهبر حزب کمونیست شوروی
جناح سیاسی : حزب کمونیست شوروی
منابع تحقیق :
كتاب «میراث مبهم»، استالین و استالینیسم، آلن وود ،ترجمهٔ محمد رفیعی مهرآبادی. چاپ اول، تهران: نشر خجسته، ۱۳۸۱
همشهری
www.tabnak.com
سایت روزنامه جام جم
www.seemorgh.com
Fa.wikipedia.org
/ن
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}